اخبار داغ

بعضی از خبرهای داغ زمان تا یه وقت فراموش نشن

اخبار داغ

بعضی از خبرهای داغ زمان تا یه وقت فراموش نشن

هاشمی، انقلاب را از خوارج پس گرفت

معنای اعتدال رو هم فهمیدیم

ایول به هاشمی که انقلاب رو از خوارج گرفت داد دست معاویه  باریک

هاشمی، انقلاب را از خوارج پس گرفت

این جریان که روزی احمدی نژاد را مائده آسمانی کرد و بعد هم منحرف و جادو شده. جواب مردم را چه می دهد؟ جبران خسارتی که این جادو شدۀ منحرف به نظام و مردم زده با کیست؟ اینها که یک "میزان حال فعلی افراد است" می گویند و خلاص!، امام مکرر هشدار داده بودند که فریب این افعی های متحجر را نخورید که اینها تکلیفی ندارند جز اینکه ریشه این انقلاب را بزنند.آقای هاشمی از همان آغاز با این جریان مخالف بود و می گفت که اینها "انقلاب دزدند" ... 

 

حجت الاسلام علی عسگری* -   اصولگرایی آنچنان که حضرت علی(ع) می فرمایند یعنی مردم داری، اصولگرایی در موضع حکومت یعنی نوع دوستی در کنار خدا دوستی. حضرت علی(ع) فرمودند که اگر حضور مردم نبود و اگر حجت با حضور مردم بر ایشان تمام نمی شد، لجام شتر حکومت را به گردنش می انداختند و رهایش می کردند. قدرت امری اعتباری است اما پایبندی به اصول امری فطری و ذاتی. اصولگرا کسی است که مدیریت و سیاستش متاثر از معرفت الهی‌اش باشد. مانند حضرت امام(ره) و شهید بهشتی و شهید مطهری؛ به چنین افرادی می توان گفت اصولگرا.

اینکه برخی در جرگه باند و گروهی در قدرت قرار بگیرند و اصول و ولایت و آرمان های دینی و ارزشهای دینی را خرج خود کنند اصولگرایی محسوب نمی شود. امام حسین(ع) اصولگرا بود چرا که خودش را فدای اصول کرد. گاها در جریان اصولگرا حکایت برعکس شده است و اصول را فدای خود کرده اند. این را همیشه به آقایان می گفتم که افراط گرایان اصلاح طلب با تحصن در مجلس و برخی اتفاقات باعث شدند که مردم به شما رو بیاورند و شما هم اگر رویه آنها را تکرار کنید یقین بدانید که روزی مردم از شما هم بر می گردند و چون اینها هم در موضع سیاست ورزی رویه اصلاح طلبان افراطی را پیشه کردند، مردم از آنها رو برگرداندند. مردم هم از اصلاح طلبی و هم از اصولگرایی عبور کرده اند. اصولگرایی منهای اصلاح تحجر است و اصلاح طلبی منهای اصول نیز ولنگاری و تفکر اومانیستی غربی است و آنچه مردم طالب آن هستند اصولگرایی اصلاح طلبانه است و راه درست هم این راه است، یعنی هم تاکید بر اصول داشته باشند و هم طالب اصلاح باشند آن هم از موضع اعتدال و عقلانیت نه از موضع احساسات و هیجانات کاذبی که برخی برای کسب قدرت و یا ماندگاری در قدرت متوسل به آن می شوند.

هاشمی ،خاتمی، ‌ناطق و روحانی جزو روحانیونی شجاع و خوش فکر و روشنفکر دینی بودند که در برابر جریان تحجر و افراط دینی که از نظر ریشه یابی قائل به مکتب امام(ره) نبودند اما از طریق نفوذ در مراکز و مناصب فرهنگی در قدرت نفوذ کرده بودند، ایستادگی کردند؛ همان جریانی که امام(ره) در منشور روحانیت افشا کردند و گفتند که فرزندشان -آقا مصطفی- از کوزه ای آب نوشیدند و آنها آن کوزه را آب کشیدند به این دلیل که پدرش فلسفه می گفت! آن جریان -جریان حجتیه- پس از رحلت امام(ره) خود را بازسازی کرده بود و در نهادهای قدرت ذی نفوذ شده بود. آن جریان معتقد به ولایت فقیه و مکتب امام (ره) نبوده و نیست. سعی کردند رفرمی را به وجود بیاورد و وضعی را در ساختار نظام حاکم کنند که ناکارآمدی از سر و روی آن ببارد و بعد هم بگویند ببینید همانگونه که ما گفتیم هر حکومتی که قبل از حکومت امام زمان(عج) تشکیل شود محکوم به شکست است.

می خواستند القا کند که تئوری ولایت فقیه کارایی ندارد. متاسفانه بسیاری از متدینین نیز بودند که این موضوع را متوجه نمی شدند و بسیاری از جوانان با احساسات پاک خود را مصروف این جریان مشکوک می کردند.این جریان که روزی احمدی نژاد را مائده آسمانی کرد و بعد هم منحرف و جادو شده. جواب مردم را چه می دهد؟ جبران خسارتی که این جادو شدۀ منحرف به اعتماد مردم و نظام زد با کیست؟ شما که یک میزان حال فعلی افراد می گویید و خودتان را خلاص می کنید!پس جواب بدبینی مردم را چه کسی می دهد؟ جواب ناکارامدی اقتصاد کشور را چه کسی می دهد؟ جواب در آمدهای نجومی این 8 سال را که می شد با آن انقلاب اقتصادی کرد و امروز معلوم نیست سرنوشت ان چه شده را چه کسی می دهد؟ آقای هاشمی از همان آغاز با این جریان مخالف بود و می گفت که اینها "انقلاب دزدند"، امام هم مکرر هشدار داده بودند که فریب این افعی های متحجر را نخورید که اینها هدفی ندارند جز اینکه ریشه انقلاب را بزنند! ، این همان جریانی است که علی(ع) را خانه نشین کرد.

نوع برخورد این جریان با یاران امام هم همانند رفتار خوارج بوده است. اینها آقایان هاشمی، ‌خاتمی،‌ سید حسن خمینی،‌ ناطق و روحانی را بر نمی تابند و در مورد رهبر انقلاب، آیت الله خامنه ای نیز برای حفظ ظاهر بحث ولایت را قبول کرده اند چرا که از ابتدا اعتقادی به ولایت فقیه نداشته اند؛ نقطه اوج آن هم جریان بابیت و حجتیه مدرن شد. این موضوع ریشه خارجی دارد و جریان صهیونیسم سعی کرده است با روش های جامعه شناختی در درون نظام برای ضربه زدن به نظام ما تمهیداتی بیاندیشد.
حد وسط و نقطه ثقل، یکی شدن حول محور ولایت است و روندگانی که جلوتر از ولی فقیه حرکت کنند و از ولایت عبور کنند و امکان برگشت نداشته باشند قطعا از ولایت دور خواهند افتاد و عقب ماندگانی که نتوانند خودشان را همپای رهبری و ولایت به پیش ببرند نیز جزو جریانی هستند که طعمه گرگ های بیابان خواهند شد. امت وسط یعنی امت مبتنی بر ولایت دینی و مکتب فکری. اتفاقی که در انتخابات اخیر شکل گرفت به نوعی پیروزی در حوزه تفکر انقلاب اسلامی محسوب می شود که آیت الله هاشمی در آن نقشی بسیار بارز و ایثارگرانه ایفاء کرد تا با نیم قرن آبرو و صلاحیت سیاسی خود، انقلاب را از دست نااهلان و انقلاب دزدها پس بگیرد.

منبع: اعتدال

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد