اخبار داغ

بعضی از خبرهای داغ زمان تا یه وقت فراموش نشن

اخبار داغ

بعضی از خبرهای داغ زمان تا یه وقت فراموش نشن

چرا نسخه ایرانی و آمریکایی بیانیه لوزان تفاوت دارد؟

چرا نسخه ایرانی و آمریکایی بیانیه لوزان تفاوت دارد؟

نسیم نوشت: "دیوید سنگر"، مسئول ارشد روزنامه نیویورک تایمز و کارشناس مسائل سیاسی و " گوردون براون"، مسئول ارشد مطالب نظامی این روزنامه، ‌در گزارشی از روال مذاکرات اخیر میان هیات‌های ایرانی و آمریکایی گزارش دادند و از ابعاد پنهان این مذاکرات که مثل همیشه پشت درهای بسته برگزار شد، پرده برداشتند.
مهمترین بخش‌های گزارش این روزنامه را در ادامه می‌خوانید: در سال ۲۰۰۹ اوباما از وجود تاسیسات زیر زمینی غنی‌سازی در نزدیکی شهر مقدس قم خبر داد و کاخ سفید تعطیلی این تاسیسات را خواستار شد. این تاسیسات که فردو نام دارد، با ۳۰۰۰ سانتریفیوژ به کار خود ادامه می‌داد و دغدغه طراحان نظامی اسرائیل و آمریکا بود زیرا در مقابل همه بمب‌ها الا بمب‌های سنگر شکن نفوذ ناپذیر بود.
  
 رهبر ایران هم فرمان داده بود که هیچ یک از تاسیسات هسته‌ای نباید بسته شود و زمانی که مذاکرات به فردو رسید، ایرانی‌ها اصرار کردند که سانتریفیوژ‌ها باید باقی بماند و آمریکایی‌ها اصرار داشتند که سانتریفیوژهای فردو باید از دور خارج شود.
یکی از دردناک‌ترین عقب‌نشینی‌های تیم آمریکایی این بود که اجازه دهند هزار سانتریفیوژ بافی بماند، البته قرار نیست که دیگر سوخت فسیلی در این سانتریفیوژ‌ها باشد و تنها عنصری که در این دستگاه‌ها می‌چرخد، ایزوتوپ‌های دارویی است.

پس از دو سال دیپلماسی پنهان، افزایش تدریجی دیدار‌ها و سرانجام هشت روز تلاش و گفتگوهای شبانه روزی در لوزان، توافقی به دست آمد که مفاد آن پر از مواردی مثل مورد فوق بود. مذاکرات به حدی فشرده بود که طرفین مذاکره کننده در حالی بر سر میزه صبحانه حاضر می‌شدند که گویی همین الان از یک پرواز طولانی مدت ۲۰ ساعته به زمین نشسته‌اند.

هر دو طرف عقب نشینی کردند، ‌ایالات متحده سرانجام پذیرفت که به ایران اجازه دهد ساختارهای هسته‌ای خود را در برخی موارد به حالت دست نخورده نگه دارد و ایران هم ساخت تاسیسات هسته‌ای خود را محدود کرد.

هرچند هنوز هم نمی‌توان گفت که آیا این عقب نشینی‌ها تا دور آتی و نهایی مذاکرات دوام می‌آورد یا خیر. چرا که برای مثال هنوز زمان بندی رفع تحریم‌ها حل نشده و دو طرف هم قرائت‌های مختلفی از این موضوع ارائه می‌دهند.

تردیدی نیست که طی سه ماه آتی، وقتی مذاکره کنندگان می‌خواهند توافق نهایی را جمع بندی کنند موضوعات بیشتری مورد بحث و بررسی است. زیرا که مذاکره کنندگان هتل "بو ریواژ" را با صورتحساب‌های کلان و در عین حال بدون متن مکتوبی که بیانگر تعهدات ایران و آمریکا باشد ترک کردند. سوئیت‌های این هتل بالغ بر شبی ۱۵۰۰ دلار بود.

هر جا "وندی شرمن" می‌رفت، تخته وایت بردی به همراه داشت که روی آن دو طرف "تفاهم"‌های خود را‌ گاه هم به انگلیسی و هم به فارسی می‌نوشتند. هدف این تخته وایت برد این بود که دو طرف بدون نگارش مطلبی، پیشنهادات خود را مطرح کنند. طبق اظهارات چندین تن از مقام‌های آمریکایی حاضر در مذاکرات که خواستند نامی از آن‌ها درج نشود، این مساله به طرف ایرانی اجازه می‌داد که در مذاکرات شرکت کنند بدون اینکه نیازی باشد سندی را برای بررسی به تهران بفرستند تا افراطیون آن را نابود کنند.

یکی از مقامات کاخ سفید می‌گوید: این راه حل بی‌نظیر و فناوری سطح پایینی بود. (هر چند مشکلات خاص خود را داشت، مثلا یک مقام آمریکایی با ماژیک معمولی روی آن مطلبی را می‌نوشت و بعد باید تخته را می‌سابید تا اطلاعات محرمانه پاک شود و اثری از آن نماند.)

استراتژی دولت بوش، که مذاکره تنها زمانی رخ می‌دهد که تمامی سانتریفیوژ‌ها از کار افتاده باشد، شیوه‌ای پوچ بود زیرا در سال ۲۰۰۳ که اوباما به ریاست جمهوری رسید ایران تنها چند صد سانتریفیوژ فعال داشت و حالا ۱۹ هزار سانتریفیوژ فعال دارد.

اینکه مصر باشیم ایران همه فعالیت‌ها را نابود کند هم مذاکرات را پیش از آغاز، نابود می‌کرد. حمله نظامی هم حداقل تا طولانی مدت تاثیری نداشت. ویلیام برنز اخیرا گفت که نمی‌توانید دانش را با بمب نابود کنید، نیم توانستیم چیزی را نابود کنیم مگر اینکه طی چند سال بعد دوباره ایرانی‌ها ان را به دست می‌اوردند.

اوباما به هر شیوه ممکن خود را در موضوعات تخصصی درگیر کرد و از سانتریفیوژ‌های بزرگ نظنز آغاز کرد، جائی که مجبور شد چندین موج از حملات سایبری را در آنجا انجام داد. امید می‌رفت که این حملات سایبری در کنار تحریم‌های اقتصادی ایران را وادار کند تا از ادامه مسیر خود دست بکشد.

با پیشرفت مذاکرات، مشخص شد که برای رسیدن به توافق، ایران باید از ادبیات نابودی تاسیسات هسته‌ای یا عقب نشینی از تاسیسات هسته‌ای دور باشد.

اوباما گزارش‌های تخصصی متعددی را خواند که چطور اب سنگین اراک را می‌تواند تبدیل کرد و یا رژیم بازرسی‌ها چطور باید باشد اما وقتی که موعد نهایی رسیدن به توافق، یکی پس از دیگری سپری شد؛ دولت باید عقب نشینی بیشتری می‌کرد، در عین حال توانست محدودیت‌های شدیدی را برای مدت ۱۵ ساله وضع کند تا برای حداقل ده سال، زمان بریک اوت یک سال باقی بماند.

مذاکرات که فشرده‌تر شد، ایرانی‌ها وزیر(رئیس سازمان) انرژی هسته‌ای خود را نیز به مذاکرات آوردند و اوباما هم وزیر انرژی خود، "ارنست مونیز" را فرستاد تا مسائل به شیوه علمی‌تری بررسی شوند.

هر موضوعی که کنار گذاشته می‌شد، حداقل دو موضوع دیگر جای آن را می‌گرفت و دیدار‌ها به دیر وقت کشیده می‌شد. معلوم بود که کری احساس می‌کند در قفس است، چندین بار برای دوچرخه سواری به بیرون رفت، یک بار هم به کافه‌ای رفت تا تولد خبرنگاران را جشن بگیرد. در اتاق مذاکرات هم ماشین اسپرسو مدام در حال کار بود و دو طرف تلاش می‌کردند بیدار بمانند.

اما وقتی ۳۱ مارس هم سپری شد، دیگر نمی‌شد از کار دست کشید. ایرانی‌ها می‌دانستند که کری باید به کنگره نشان دهد، پیشرفتی صورت می‌گیرد و از این رو، این سررسید موعد توافق برای او مهم است در حالی که برای طرف ایرانی اهمیتی نداشت.کری هم به عنوان تاکتیک اعمال فشار، مدام برنامه برگشت خود را مطرح می‌کرد و تیم او نیز چمدان‌هایشان را بسته بودند و سه بار هم به هواپیما فرستادند.

سرانجام، اوباما پذیرفت که برخی سانتریفیوژ‌های فوردو بدون سوخت فعال باشند، مقامات دولت اوباما تعجب کردند که طرف ایرانی می‌خواهد هزار سانتریفیوژ بیهوده در چرخش باشند تا صرفا غرور ملی حفظ شود. همین مساله درباره اراک هم تکرار شد، وقتی طرف ایرانی قبول کردند تا اراک بازطراحی شود و کارائی‌اش تغییر کند.

همچنین طرف ایرانی خواست که لیستی از موارد توافق شده منتشر نشود و حتی طرفین قبول کردند هر کدام، موارد مورد توافق را از دید خود بیان کنند، البته تا زمانی که متناقض نباشد. و از این رو، دو سند متفاوت حاصل شد و آنچه ظریف پشت تریبون اعلام کرد با آنچه کری در سخنانش مطرح کرد متفاوت بود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد