افعیهای متحجری که روزی به تخریبهای مناظرات 88 دلخوش کردند و ولایتمدارانه گوش بر تاکید رهبر معظم انقلاب برای جبران آنها بستند! و با ناپختگی سیاسی خویش آب به آسیاب جریان انحرافی ریختند و مجری غفلت زده برنامه آنان در تولید اختلاف حداکثری شدند ، امروز دوباره در فکر بساطی جدید برای انتقام از آیتالله هاشمیاند. غافل از آنکه پایداری هاشمی "تاریخ گواه است" نه خویش ساخته. پایداری هاشمی ناشی از بصیرتی تاریخی است. از 1337 تا امروز.
حجت الاسلام علی عسگری * - اهانت روزهای اخیر پیاده نظامِ «هادی متحجران» به آیتالله هاشمی نه تنها تلخ نیست بلکه حکم حلاوت دارد چرا که خون دلی که اینها امروزبا فریاد خود بر جان هاشمی می زنند از جنس همان خون دلی است که بزرگتر آنان با سکوت خود دردوران مبارزه برقلب مبارک امام روا کرد.
خون دلی از جنس مارهای خوش خط و خال درلباس پیامبر(ص). نیش
امروز افعیهای متحجر بر هاشمی ادامه همان ماجراست.جنگ 70 ساله متحجران با
امام ادامه دارد. حلاوت "زخم های شیرین" آیت الله هاشمی هم از آن روست این
روزها بیش از همیشه خود را شریک خون دلهای امام و مرادش میبیند. شریک خون
دلهای پیر جماران از مقدسنماهای خشکه مقدس.
فرآتر از این موضوع امّا سوالی که این یادداشت در پی پاسخگویی به آن است
که علّت اصلی این خصومت تاریخی چیست؟ آیا حسادت به شان و جایگاه آیت الله
هاشمی است یا در عناد با تفکرش ؟
اولین نکته ای که در پاسخ به این سوال باید بدان توجه کرد نوع شخصیت آیت
الله هاشمی رفسنجانی است . شخصیتی با شرح صدرمثال زدنی. با درایت دینی و با
تفکر مبنایی و سیاسی مستحکم و خللناپذیر.
کتاب تفسیر قرآنش به نام تفسیر «راهنما» که در دوران زندان و ایام تحمل
شکنجه های طاقت فرسای ساواک به نگارش درآمده، ارمغان دینی بزرگی برای انسان
سازی در قلمرو دین محسوب می گردد. بهنحوی که بسیاری از علماء و بزرگان به
تمجید آن پرداختند وحضرت آیتالله معرفت(ره) آن را تفسیری نمونه و الگو
برشمردند.
کتاب امیرکبیر او هم که در یکی از روستاهای حومه مشهد در دوران تحت
تعقیب بودن توسط رژیم طاغوت تالیف شده چشم انداز آشکاری برای اصلاح و
سازندگی است. تیر خلاصی بر تصور باطلی که :«کار روحانیت آبادی دنیای مردم
نیست».
تفکری که مدیریت و کارآمدی این مجتهد سیاسی در دوران عمل و بازسازی خرابیهای جنگ به خوبی آن را به تصویر کشید.
آیت الله هاشمی رفسنجانی چهره جامع نگری است که در شکل گیری نظام
مردمسالار دینی در ایران ، فرماندهی دفاع مقدس، ریاست خبرگان رهبری، ریاست
جمهوری ، ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام و مهم تر از همه خطیب نماز جمعه بودن
تهران در دوران امام و رهبری خدمات کم نظیری را به انقلاب و مردم ارزانی
داشته است .
آخرین اثرایشان تألیف کتاب آزاد اندیشی اسلامی با تکیه به روش فکری نو و
بدیع است. کتابی که تفکر جمود و تحجر دینی را هدف قرار داده و مزاحمان
فکری امام راحل را بطور مستدل از راه تکیه بر اندیشه ناب اسلامی به چالش
کشیده که مهمترین دلایل کینه متحجران را نیز با خود در لابلای سطورش همراه
دارد.
این اثر گذاری تفکر آیت الله هاشمی است که همواره موجب شده تا همواره
کسانی چشم رقابت و حسادت به این چهره درخشان نگریسته و "متحجرانه" ،
روشنگری ها و هدایتهای داهیانه او را در سیر انقلاب و پیشرفت نظام
برنتابیده و به اشکال مختلف بر وی بتازند.
مهم ترین مخالفان ایشان کسانی بوده و هستند که امام از آنان به نام اسلام
آمریکایی یاد کرد و فرمود آنان کسانی هستند که حسرت ولایت دوران شاه را می
خورند و در تلخ ترین تعبیر خود آنها را افعی های متحجر حوزه نامید . " دین
فروشانی رنگ عوض کرده " که از روز اوّل با انقلاب و نظام سازی در دوران
غیبت امام زمان (عج) مخالف بوده و هستند.
افعیهای متحجری که روزی به تخریبهای مناظرات 88 دلخوش کردند و
ولایتمدارانه گوش بر تاکید رهبر معظم انقلاب برای جبران آنها بستند! و در
ادامه نیز با ناپختگی سیاسی خویش آب به آسیاب جریان انحرافی ریختند و مجری
غفلت زده برنامه آنان در تولید اختلاف حداکثری شدند ،امروز دوباره در فکر
بساطی جدید برای انتقام از آیتالله هاشمیاند. غافل از آنکه پایداری هاشمی
"تاریخ گواه است" نه خویش ساخته. پایداری هاشمی ناشی از بصیرتی تاریخی
است. از 1337 تا امروز.
هاشمی هنوز هم مثل دهه 40 و 50 میگوی "مردم"، هنوز هم می گوید "روحانیت
کمفروش نان مردم را می خورند نام مردم را نمی برند". هاشمی هنوز هم حرفهای
نماز جمعه 62 را میزند. هنوز هم می گوید«انتخابات حق مردم است». هاشمی
هنوز هم میگوید «خطر متحجران از سکولارها بیشتر است چون به نام اسلام مردم
را از نظام دور میکنند». هاشمی هنوز هم حرفهای نمازجمعه 88 را میزند.
باز هم می گوید«انتخابات حق مردم است».هنوز هم میگوید هدف اصلی جریان
انحرافی در مناظرات شخص هاشمی نبود.هدفشان اختلاف و کینه حداکثری بود.
هدفشان زیر سوال بردن کارآمدی نظام بود.وعده روشن شدن انحرافات را هم در
روزی که هیچ حرفی از انحراف نبود داده بود.بصیرت هاشمی شعار و سمینار
نیست. متحجران همین را برنمیتابند.
تفکر خشکه مقدسی و جمود آیت الله هاشمی رفسنجانی را مدافع بزرگ مردمسالاری دینی می شناسد و با تمسک به فردگرایی متحجرانه حملات تندی را بر او روا می دارند. تولید خشونت و دشمنی برعلیه ایشان همیشه آبشخور فکری اینان بوده و خواهد بود و مهجوران قدرت در فکر " نان و آب " هم می شوند پیاده نظام این جماعت فکری.
از نظر جماعت فکری جمود و تحجر مهم ترین مسئله تفکر آیتالله هاشمی است
که سازگار با تقدس گرایی افراطی ، ریاکاری و عوام فریبی آنان نیست. زیرا که
ایشان بعنوان یک آزاد اندیش مسلمان و دارای تجربه های مهم گرانسنگ فکری
مدیریتی سیاسی نمی خواهند پوستین وارونه به تن کنند ودر چهره یک قدیس ظاهر
شوند و بدین جهت است که همواره مورد بغض و دشمنی افراط گرایان مقدس نما و
کاسبان ولایت قرار دارند.
متحجران باید بدانند سرنوشت تخریبهای امروز آنها علیه آیت الله هاشمی
عاقبتی جز تخریبهای مناظرات 88 نخواهد داشت چرا که حنای تخریب هاشمی
مدتهاست رنگ باخته و تاثیر استدلال، عقلانیت ، صبوری و دلسوزی هاشمی در
نهاد و فطرت انسانی و الهی مردم به ویژه نخبگان دلسوز امروز به خوبی قابل
درک است.