اخبار داغ

بعضی از خبرهای داغ زمان تا یه وقت فراموش نشن

اخبار داغ

بعضی از خبرهای داغ زمان تا یه وقت فراموش نشن

پاسخ توکلی به 10 سوال روزنامه نگار مخالف نظام مقیم پاریس

 آقای محمدرضا یزدان پناه، خبرنگار سایت روزآنلاین در پاریس و بخش فارسی دویچه وله نامه ای حاوی 10 سوال از دکتر توکلی طرح کرد و خواستار پاسخگویی به آنها شد.

لازم یادآوری است محمدرضا یزدانپناه سابقه عضویت در حزب مشارکت و مسئولیت سرویس سیاسی روزنامه های هم میهن، کارگزاران، یاس نو را داشته و بعد از انتخابات مدت کوتاهی بازداشت شده و پس از آزادی به اروپا مهاجرت کرده است.

سوال1- از پاسخ شما اینگونه بر می آید که جنابعالی نیز اولویت اعتراض مردم مصر را در "دیکتاتوری داخلی" می دانید و سپس "استعمار خارجی". بخش اول این پیش فرض برای معترضان ایرانی هم وجود دارد که در شعارهای ممتد "مرگ بر دیکتاتور" تجلی یافته است. با توجه به تصریح پاسختان که این دسته از معترضان را "مردم" و نه "مزدور استکبار و عامل امپریالیسم" و مانند اینها دانسته اید، شما اساسا چه حقی برای این دسته از معترضان برای بیان اعتراض‌شان قائل هستید؟ به عبارت دیگر پیشنهاد شما برای اینکه این دسته از معترضان حتی اگر به قول شما "دسته کوچکی از مردم" باشند، برای بیان اعتراضشان به شکل قانونی چیست؟ آیا اساسا این حق را برای آنها قائل هستید؟ به چه شکل و صورت؟ یا اینکه این حق را از اساس برای آنها قائل نیستید؟
 
پاسخ سوال1- معترضان داخلی اگر چارچوبهای قانونی را بپذیرند، راه برای بیان و پیگیری اعتراض و مطالبه فراهم و موجود است.
 
 مشکل از آنجا شروع شد که نامزد شکست خورده، به جای طی مراحل قانونی در اعتراض به نتایج انتخابات، مردم را به خیابان کشاند که به نظر می‌رسد تقلید نابخردانه‌ای بود از کشورهایی شبیه اوکراین و گرجستان وگرنه اگر مسیر قانونی را طی می‌کرد و اگر نتیجه بازهم همان بود دست به تاسیس حزب می‌زد، پشتیبانی 13 میلیون رای قوی ترین حزب ایران می‌شد و ضمن آنکه در مهار دولت قانونی ابزار قوی‌ای در دست داشت، به اختمال قوی برنده انتخابات سال 90 بود. در حالیکه در این چهار سال هم خیر احمدی نژاد بیشتر و خطاهایش کمتر بود. بگذریم از زیان‌های بیشماری که از آن قانون ستیزی بر جایگاه ایران اسلامی و آزادی سیاسی داخلی پیش آورد.
 
در کشورما راه برای بیان و پیگیری اعتراض و مطالبه فراهم و موجود است. خود ما به عنوان یک سایت بطور متعارف از چنین امکانی استفاده می کنیم و تا حد توان مان بر سیاستها و رویه های اداره کشور اثر می گذاریم. معترضان هم می توانند از امکانات رسانه ای و نیز تشکیل تشکل سیاسی بهره ببرند. البته همانطور که در ابتدا یادآوری کردم مشروط بر اینکه چارچوبهای قانونی را بپذیرند و به آن متعهد باشند.
 
سوال2- آیا امکان این وجود ندارد که یک حکومت پس از برگزاری 33 انتخابات در 32 سال، به سوی دیکتاتوری و استبداد سوق پیدا کند؟ برداشت بنده این است که عمده معترضان در داخل ایران (نه همه آنها) انتقادشان نه به 32 سال گذشته که به یک سال و نیم اخیر است. اگر حکومت جمهوری اسلامی اعمال دیکتاتوری و استبداد را در این مدت آغاز کرده باشد، باید گفت که چون در 30 و اندی سال گذشته ما  n مقدار انتخابات برگزار کرده ایم، پس این نشانه دموکراتیک بودن ماست؟
 
پاسخ سوال2- اولا قرار است شما سوال طرح کنید یا اینکه ضمن طرح سوال، جواب را هم بدهید؟! در متن شما دو سوال ضمنی وجود دارد:
 
آیا امکان این وجود ندارد که یک حکومت پس از برگزاری 33 انتخابات در 32 سال، به سوی دیکتاتوری و استبداد سوق پیدا کند؟ پاسخ این سوال این است که بله امکان دارد. همه ما  مسلمانان و ایرانی ها باید تلاش کنیم چنین اتفاقی نیفتد. بر اساس همین  وظیفه اسلامی و ملی است که بنده با اقدامات غیر قانونی آقای احمدی نژاد مخالفت کرده‌ام در عین آنکه ایشان را رئیس جمهور قانونی و لازم الاحترام می‌دانم.
 
سوال ضمنی دوم: آیا برگزاری انتخابات نشانه دموکراتیک بودن ماست؟
پاسخ: البته که هست. انتخابات یکی از اصلی ترین ابزارهای اعمال نظر مردم و یکی از پایه های نظام مردمسالاری است. برگزاری 33 انتخابات در سالهای پس از انقلاب قطعا مایه افتخار نظام جمهوری اسلامی است. هرچند دشمنان خارجی و ضدانقلاب داخلی نپسندند.
 
سوال3- حکومت آدولف هیتلر در آلمان نازی و بنیتیو موسولینی در ایتالیای فاشیست هم بر پایه انتخابات تشکیل شده بودند. آیا به اعتقاد شما آن حکومت ها دموکراتیک بودند؟ تکلیف منتقدان و اعتراضاتشان در آن دولت ها چه بود؟ یا اینکه شما و همفکرانتان اساسا از برقراری مدل های مشابه در ایران حمایت و استقبال می کنید؟
 
پاسخ سوال3- اگر انتخابات برگزار شده در حکومت هیتلر و موسیلینی در چارچوب قانون اساسی و قوانین انتخاباتشان بوده باشد، طبعا بخش مهم سیستم مردمسالاری را تامین کرده اند. البته دموکراتیک بودن حکومت فقط به برگزاری انتحابات آزاد نیست. شرایط دیگری هم لازم دارد مانند آزادی بیان، التزام حاکمان به قانون اساسی ودیگر قوانین، حضور موثر نهاد پارلمانی در صحنه حکومت و بالاخره وجود سازوکار قانونی برای اعتراض به کارکرد ارکان حکومت.
 
سوال4- تعریف ساده دموکراسی حکومت اکثریت در عین حفظ و رعایت حقوق اقلیت است. حتی بسیاری از تئوری پردازان علم سیاست، بخش دوم این گذاره را از قسمت نخست آن دارای اهمیت بیشتری می دانند. در دموکراسی مورد ادعای شما جایگاه رعایت حقوق اقلیت باز هم مورد ادعای شما چیست؟فرض را بر صحت تمام و کمال انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری و نتایج آن می گذارم. احتمالا شما هم جمعیت میلیونی حد فاصل روزهای بین 23 خرداد 1388 تا 6 دی همان سال را به خاطر دارید. این اقلیت که بالاخره با ابهام هایی درباره نتیجه انتخابات روبرو بوده اند، در دموکراسی ادعایی شما به اندازه یک مجوز راهپیمایی که آنهم در اصل 27 قانون اساسی تصریح شده، حقی نداشتند؟ یا به اندازه یک برنامه نیم ساعته در برابر ده ها هزار ساعت برنامه رادیویی و تلویزیونی که از صدا و سیمای حکومتی علیه آنها و به صورت یکجانبه پخش می شد؟
 
پاسخ سوال4- بازهم چند سوال مطرح کرده اید. سعی می کنم سوالات را تفکیک کنم تا برای شما و خوانندگان محترم شفاف و روشن باشد:
 
سوال (1-4): آیا در نظام مردمسالاری دینی، اقلیت حقوقی دارد؟

پاسخ: بله دارد. در نظام اسلامی، اقلیت از حقوق شهروندی برخوردار است و حکومت متعهد و مکلف به حفظ جان و مال و عرض(آبرو) و ناموس اوست. در مردمسالاری دینی و نظام ولایت فقیه نه فقط اقلیت سیاسی، بلکه اقلیت فکری و مذهبی و نه فقط اقلیت، بلکه حتی مخالف حکومت هم از تمام حقوق شهروندی برخوردار است البته به شرطی که علیه حکومت و امنیت عمومی اقدام نکند. در مدل مردمسالاری دینی ما، اقلیت های مذهبی در مجلس نماینده دارند و می توانند در قانونگذاری مشارکت کنند. موضوعی که در مدلهای غربی دموکراسی وجود ندارد. البته اقلیت اجازه ندارد نظر خود را بر اکثریت تحمیل کند. کاری که بنابر فرض سوال شما (صحت انتخابات)، معترضان به نتیجه انتخابات سال88 می خواستند انجام دهند.
 
اگر بنا بر فرض شما انتخابات صحیح بود، شعار «رای من کجاست»، چه وجه و معنی ای داشت؟ آیا این شعار، چیزی جز بخشی از یک کودتای مخملین بود. یعنی «اگر بازی انتخابات را نبریم، بریزیم و قاعده بازی را به هم بزنیم». این رفتاری بود که دو نامزد مغلوب در انتخابات سال88 انجام دادند و یکی از بزرگترین خیانتها به مردمسالاری در کشورمان را رقم زدند چراکه بنای کجی را نهادند که از این به بعد هر کس که انتخابات را باخت می تواند بدون اعتنا به سازو کار قانونی، بگوید تقلب شده و من نتیجه را قبول ندارم. البته این بنای کج با تدبیر و استواری قاطع رهبر انقلاب بر  قانون [جمله کلیدی رهبر انقلاب نمازجمعه تاریخی29خرداد را به خاطرتان می آورم: بنده هرگز زیربار بدعتهای خلاف قانون نمی­روم] خراب شد و قانون بر هرج و مرج پیروز گشت.
 
سوال (2-4): چرا به معترضان به نتیجه انتخابات، اجازه برگزاری تظاهرات مطابق اصل27 قانون اساسی داده نشد؟

پاسخ: قبل از اینکه به جواب این سوال بپردازم، از شما می پرسم آیا خودتان تعداد تجمع کنندگان 25خرداد88 را شمارش کرده اید؟ این تعداد «میلیونی» که به جمعیت انبوه 25 خرداد نسبت می دهید از کجا آورده اید؟ البته من بزرگی و تعداد کثیر جمعیت تجمع کنندگان 25 خرداد88 در خیابان آزادی را رد نمی کنم اما برآورد برخی کارشناسان این است که آن جمعیت بین 300 تا 600 هزار نفر بوده است. متاسفانه جنبش سبز با دروغ [تقلب در انتخابات] متولد شد، با قانون شکنی رشد کرد و کارش به خدمت به دشمنان این ملت رسید.
 
پاسخ سوال دوم شما درباره اجازه تجمع به معترضان بعد از انتخابات مطابق اصل 27 قانون اساسی این است که اصل 27 قانون اساسی مشروط است توجه بفرمائید :« تشکیل اجتماعات و راهپیمایی‌ها، بدون حمل سلاح، به شرط آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است» وقتی مشروط شد باید یک مرجع قانونی تشخیص تحقق این شرط را بدهد نه خود متقاضی و قانون، وزارت کشور را مامور کرده تا درخواستهای رسیده برای برگزاری تجمع را بررسی و تایید کند. چنین نیست که هرکس خودش خواست تجمع راه بیندازد، به محض درخواست، وزارت کشور باید مجوز دهد و اگر نداد، خودش به تشخیص خودش با تجمع موافقت و تجمع را برگزار می کند. این که می شود قانون جنگل، این می­شود بی قانونی ، نفس اینکه آن دو نفر برای 25 بهمن تقاضای جواز راهپیمایی می‌کردند ، یعنی جواب می‌تواند مثبت یا منفی باشد ، وگرنه می‌گفتند ما برگزاری تجمع را به وزارت کشور اطلاع می‌دهیم. تصدیق می فرمایید که قانون هرچقدر هم که بد باشد از بی قانونی بهتر است. این رفتار نفر دوم انتخابات که می­گفت تفسیر من از قانون باید حاکم باشد، دیکتاتوری محض است. 
 
سوال (3-4): چرا به معترضان به نتیجه انتخابات، اجازه بیان اعتراضشان از رسانه ملی و دیگر رسانه ها داده نشد؟

پاسخ: به نظر من رسانه ملی اشتباه بسیار بزرگی کرد که به معترضان اجازه بیان نظرشان را نداد. البته مسئولان امنیتی شواهد غیرقابل انکاری دارند از اینکه در خرداد88 با یک کودتای مخملین تمام عیار مواجه بودیم و سرویسهای جاسوسی انگلیس و آمریکا و رژیم صهیونیستی با تمام توان این کودتا را حمایت می کردند به همین دلیل هم  معتقد بودند در آن شرایط نباید به سران معترضان تریبون داده میشد. از نظر من وقتی ما کاملا برحق بودیم و پاسخ سوالات معترضان را داشتیم، باید به آنها تریبون می دادیم و به مناظره فرا می خواندیمشان  تا مردم خود نظر و استدلال طرفین را بشنوند و قضاوت کنند. ما در الف بارها نفر دوم انتخابات و اطرافیانش را به مناظره و مصاحبه فراخواندیم. اما هیچوقت قبول نکردند. صداوسیما هم همان روزهای اول معرکه از ایشان درخواست مشابهی داشت که ایشان فقط می خواست بدون حضور مجری و بدون حضور سوال کننده، پیام دهد. به نظر من هرچند این درخواست لجوجانه  غیر منطقی بود ولی اگر با آن موافقت می­شد، ماهیت بی منطق و فتنه گر این شخص زودتر مشخص میشد. الله اعلم.
 
مجموعا" رسانه های مدافع نظام و قانون، بخصوص رسانه ملی در پاسخگویی به سوالات معترضان و اقناع آنها بسیار کم کاری کردند و به شما و دیگر معترضان از این نظر حق می دهم.

 
سوال5- معیار شما برای این "دسته کوچک" و آن "دسته بزرگ" چیست؟ کدام رفراندوم؟ کدام انتخابات؟ کدام میزان؟ اگر معیارتان نتایج انتخابات 22 خرداد است که آن نتایج اساسا محل نزاع اصلی را تشکیل می دهد و استناد به آن از اعتبار تهی است.

اگر معیارتان 9 دی است پس 25 خرداد چه می شود؟ اگر 22 بهمن 88 است پس 25 بهمن 89 چیست؟ در ثانی چگونه است تا آن زمان که کفه حضور خیابانی به نفع مخالفان شما و همفکرانتان سنگینی می کرد، با "لشگرکشی های خیابانی مشکلی حل نمی شد" اما پس از معکوس شدن روند که به گفته مخالفان، بر اثر سرکوب بی سابقه و گسترده مردم معترض و با استفاده از مسائلی مانند کهریزک و بازداشت و اوین و دادگاه و شکنجه و قتل زندانیان و ... بوده، به ناگاه لشگرکشی خیابانی حلال همه مشکلات شد؟

از 22 خرداد 1388 به این سو که اعتراضات شروع شد تا 25 بهمن 1389 که مشخص شد علیرغم تمام مسائل ذکر شده در پاراگراف قبلی، اعتراضات کماکان هم ادامه دارد، کدام انتخابات آزاد، منصفانه و صحیح، برگزار شده که شما و همفکرانتان پی به این اقلیت و اکثریت برده اید؟ یا اینکه معیار شما همان لشگرکشی های خیابانی است که هرگاه به ضررتان باشد مشکلی را حل نمی کند اما هرگاه به سودتان باشد، بهترین معیار قضاوتتان می شود؟
 
پاسخ سوال5: بازهم چندین سوال طرح کرده اید و ناچارم آنها را تفکیک کنم.

سوال (1-5): معیار شما برای این "دسته کوچک" و آن "دسته بزرگ" چیست؟
 
پاسخ (1-5): معیار این دسته کوچک و آن دسته بزرگ، نتیجه انتخابات است. نتیجه انتخابات می‌گفت کل مردم ایران  به نامزد پیروز تقریباً دو برابر نامزدی که مورد حمایت غرب بود رای دادند.
 
سوال (2-5) کدام انتخابات؟ کدام میزان؟

پاسخ سوال (2-5): اگر نتایج انتخابات 22 خرداد به نفعتان نبود، باید اصل آنرا زیر سوال ببرید؟ بر اساس کدام سند و مدرک قانون پسند نتیجه رای مردم را رد می کنید؟ همکاران من در سایت الف دهها و شاید صدها بار از نفر دوم انتخابات و اطرافیانش دعوت کردند دلایل شان برای تقلب گسترده در انتخابات را ارایه کند اما دریغ از یک سند و مدرک. فقط حرفهای کلی تحویل دادند. البته هیچ کدام حاضر به مناظره نشدند.
 
جدی‌ترین دلیل‌شان این بود که چون آقای جنتی سال قبل در نمازجمعه از دولت آقای احمدی نژاد حمایت کرده بود، پس تقلب شده است! این چه منطقی است؟ یا دلیل دیگر که چون مردم در سفرها از ما بیشتر استقبال کردند پس تقلب شده است!
 
من خیلی خوشحال شدم که این سوال را مطرح کردید. اتفاقاً این ادعای تقلب چیزی است که منشاء همه اختلاف‌ها و دردسرها شد. از شما می‌خواهم که برای ادعایتان دلیل بیاورید و با منطق و استدلال و استناد صحیح، مناظره کنید و بینندگان را به قضاوت فرا بخوانیم.
 
سوال (3-5): معیار 9دی است یا 25 خرداد و 22بهمن است یا 25 بهمن و لشکر کشی خیابانی کی حلال مشکل  است؟
پاسخ سوال (3-5): حدس می‌زنم نه 9 دی ایران بوده‌اید و نه 22 بهمن و نه 25 بهمن چرا که اگر بودید و با چشم خود می دیدید، تجمعات این دو روز را با تجمع 25 خرداد 88 یا 25 بهمن 89 مقایسه نمی‌کردید. ضمن اینکه تجمعات مورد نظر شما تقریباً فقط در تهران بود اما تجمعات 9 دی و 22 بهمن در سراسر ایران و در جغرافیایی به وسعت هزاران شهر و روستای ایرانی برگزار شد.
 
نتیجه انتخابات، پای صندوق‌ رای تعیین می‌شود از 23 خرداد تا 9دی، حدود 6ماه و اندی سران معترضان، مسیر قانونی برای اعتراضی را رد کردند و با ادعای اینکه هواداران بیشتری دارند، رجز خوانی می کردند. وقتی در 6 دی 88 (عاشورای 88)، تروریست‌ها از تجمع معترضان سوء استفاده کردند و ضمن ایجاد ناامنی، به ساحت مقدس عاشورای حسینی جسارت کردند، خون ملت به جوش آمدند و در تجمعی بی سابقه و سراسری، نشان دادند که ملت کدام راه را می‌خواهد؟ راهی که رهبری نشان می دهد یا راهی که بی بی سی و صدای آمریکا نشان می دهند؟ خیلی کم لطفی و شاید شوخی می فرمایید که آن سیل خروشان جمعیت در9دی را با هر تجمع دیگری مقایسه می فرمایید.

خلاصه اینکه لشکر کشی خیابانی نتیجه انتخابات را تعیین نمی کند. اما وقتی نامزد دوم انتخابات با لجبازی مسیر قانونی رای گیری و اعتراض به نتیجه را رد می‌کرد و اصرار داشت که طرفدارانش بیشترند، تجمع خودجوش 9دی، یکبار برای همیشه عمق توهم و خیالبافی وی را نشان داد و در تاریخ ثبت کرد که ملت ایران خیانت و جسارت به شعائر حسینی و مذهبی را تحمل نمی کند.
 
حدس می زنم به پاسخ های من معترض و یا نسبت به آنها سوال مجدد داشته باشید. لطفا مطرح بفرمایید و در مناظره ای بحث را باز کنیم. من متاسفانه شخصا نمی توانم این بحث را ادامه دهم چرا که از فردا باید به وظیفه نمایندگی ام درباره لایحه بودجه سال90 بپردازم اما از شما دعوت می کنم با یکی از همکارانم در سایت الف درباره ادعاهایتان در این سوال درچارچوبی اخلاقی، مستدل و منطقی مناظره بفرمایید. استدلال ارائه دهید و قضاوت را به خوانندگان بسپارید.
 
همکاران من در تحریریه الف از همان 23خرداد88 آماده چنین برنامه ای بودند و به چهره های مختلف نزدیک به نفر دوم انتخابات پیشنهاد مناظره دادند اما هیچکس - تکرار می کنم هیچکس -  از طرف معترضان برای این کار موافقت نکرد اگر هم موافقت کرد، بعدا" عذرخواهی کرد. امیدوارم شما قبول بفرمایید و این مجادله احسن به نتایج خوبی برسد.

سوال 6- در دموکراسی مورد ادعای شما جایگاه "نه" گفتن اکثریت مردم چیست؟ اگر اکثریت مردم در شرایط کنونی جمهوری اسلامی را نخواهند یا طرفدار کشورهایی باشند که شما آنها را دشمن خود می دانید چه می گویید؟ آیا به نظرتان در 32 سال گذشته انتخاباتی هم برگزار شده که امکان این انتخاب را به مردم داده باشد؟

اگر پاسختان رفراندوم 12 فروردین 1358 است که به جز ایرادات شکلی و محتوایی آن، چیزی بین 40 تا 50 میلیون نفر از جمعیت کنونی ایران یا در آن هنگام به دنیا نیامده بودند و یا اگر به دنیا آمده بودند در سن تصمیم گیری سیاسی نبودند.

تکلیف این سخن بنیانگذار جمهوری اسلامی چه می شود که گفت "پدران ما به چه حقی برای ما تصمیم گرفتند؟" (نقل به مضمون)

آیا این سخن ایشان هم مانند بسیاری دیگر از سخنان آیت الله در پاریس و تهران تا سال 1358 اساسا برای شما و همفکرانتان از حیز انتفاع ساقط است؟

پاسخ سوال6: تعمیم نتیجه رفراندوم فروردین 1358 به نسل امروز منطقی نیست اما چند نکته را فراموش نکنید:

اولا- هیچ نظام حکومتی بطور سالانه یا نسلی، رفراندوم  درباره نوع نظام برگزار نمی کند. اگر اینطور باشد مردم آمریکا یا حداقل معترضانشان باید بگویند این نظام دو حزبی یا روش رای گیری کالج الکترال چه وضعی است که پدران بخشی از آمریکایی های حاضر برای ما به ارث گذاشته اند و ما باید به آن تمکین کنیم؟! از این دست سوالات در آمریکا کم نیست اما آیا دولت و مجلسین این کشور بخاطر وجود این سوالات رفراندوم برگزار می کنند؟

ثانیاً- درست است که برگزاری رفراندوم تعیین نظام همه ساله یا هر ده سال و یا دوره‌های زمانی دیگر منطقی و معمول نیست اما در جمهوری اسلامی به روش‌های دیگری این رفراندوم انجام می‌شود که مشهورترین آن، دعوت مسوولان نظام از مردم برای شرکت در انتخابات است. موردی که اتفاقاً در انتخابات اخیر با یک نصاب شکنی بی سابقه، آبرویی بزرگ برای نظام اسلامی ما شد.
 
ثالثاً- شما به طور ضمنی مرا متهم کرده‌اید که بسیاری از سخنان حضرت امام (ره) را از حیز انتفاع ساقط می دانم در حالی که چنین نیست و حداقل نگفته‌اید به نظر شما کدام سخن آن مرد بزرگ را از حیز انتفاع ساقط می دانم؟ بگذریم ولی خاطرتان باشد در یک گفتگو تهمت زدن به طور ضمنی، با جوانمردی سازگار نیست . برگردیم به محتوای سوال شما. شما پرسیده‌اید آیا جمله حضرت امام(ره) ‌‌‌‌[پدران ما به چه حقی برای ما تصمیم گرفتند]  از حیز انتفاع ساقط است؟ پاسخ این است که خیر. این جمله درست است اما مطلق نیست. حضرت امام (ره) در آن سال با این جمله، مردم را به قیام علیه سلطنت فاسد و وابسته پهلوی دعوت کرد و مردم هم دعوتش را با نثار خون خود اجابت کردند و رژیم شاه را سرنگون کردند. سالهاست ضد انقلاب‌ها چنین جمله‌ای را می‌گویند که چرا نسل امروز باید حکومت جمهوری اسلامی را که در سال 58 پدرانش تعیین کردند قبول کند اما ‹‹مردم›› نه تنها به دنبال این گفته حرکت نکرده‌اند، بلکه با شرکت در انتخابات مختلف، به مشروعیت نظام مهر تایید زده‌اند و تصدیق کرده‌اند که به نظام جمهوری اسلامی فی الجمله نه بالجمله اعتماد دارند. در همین انتخابات مورد بحث حتی کسانی که بعداً در اثر دروغ نامزد شکست خورده به اعتراض کشانده شدند، قاعده بازی نظام سیاسی جمهوری اسلامی را پذیرفتند. به همین دلیل حق جرزنی بعد از پایان بازی را نداشتند. همین پذیرش قاعده بازی، نوعی تایید است. نیست؟
 
سوال7- منتقدان و معترضان در این روزها این پرسش را زیاد مطرح می کنند که چگونه می توان تعداد شرکت کنندگان در دو راهپیمایی را شمرد و آنها را با هم مقایسه کرد که در یکی کیک و ساندیس توزیع می کنند و در کمال امنیت و آسایش برگزار می شود و در دیگری گلوله و باتوم و زندان پخش می شود؟ پاسخ شما به این پرسش چیست؟

پاسخ سوال7: وقتی ابزار انتخابات و شمارش آرا وجود دارد، نیازی به شمارش شرکت کنندگان در راهپیمایی نیست. مشکل شما این است که مردم ایران را موجوداتی بیشعور و گرسنه فرض کرده اید که بخاطر کیک و ساندیس به راهپیمایی می روند و بخاطر کیک و ساندیس شعار سیاسی می دهند. بر خلاف ذهنیت شما، مردم ایران شاید از نظر رفاه به اندازه مردم فرانسه مرفه نباشند اما مردمی باشرف و باغیرت هستند و برای دفاع از اسلام و ایران در برابر تجاوز دشمنان اسلام، از مال و جانشان می گذرند و فرزندانشان را به قربانگاه می فرستند. نگاه مردم ایران، صرفا مادی و این دنیایی نیست به همین دلیل هم فرزندانشان را جلوی گلوله توپ و تانک اهدایی غرب به صدام فرستادند و هنگام وداع با جنازه های خون آلود فرزندانشان، از آنها شفاعت در آن دنیا می­خواستند. خیلی بی انصافی است که انگیزه رفتارهای سیاسی - اجتماعی چنین ملت قهرمانی «گرفتن ساندیس» شمرده شود.
 
سوال8- در بیان مشابهت نوشته اید: " مشابهت نیز در رفتار نظام و قاطبه مردم ایران برای مصر  و برای ایران است : در هر دو جا با آمریکا و اسراییل و نیروهای مورد حمایت آنان مبارزه می کنند."

با لحاظ کردن پرسش های قبلی درباره نحوه محاسبه این "قاطبه" که اشاره کرده اید، چرا در پاسخ نگفته اید در هر دو جا با دیکتاتوری و استبدادی که هر دو با بهانه هایی مشترک مانند "لزوم مقابله با فتنه" ، "حفظ امنیت ملی و تمامیت ارضی و استقلال کشور" ، "جلوگیری از هرج و مرج اغتشاشگران" صورت گرفته، مبارزه می کنند؟

پاسخ سوال 8- شما فرض گرفته‌اید حکومت فعلی ایران استبدادی است. این فرض درست نیست. رهبری، رئیس جمهور، نمایندگان مجلس و رئیس قوه قضائیه بر اساس قانون تعیین شده اند. شاید بگوئید مبارک هم همین استدلال را می کرد. در این جهت حق با شماست اما اینجا را نمی توانید انکار بفرمایید که مبارک تحت حمایت مستقیم آمریکا قرار داشت و مهره آمریکا و اسرائیل بود اما جمهوری اسلامی ایران دشمن مستقیم و ایدئولوژیک آمریکا و اسرائیل است. بنابراین قیاس شما درباره معترضان درست نیست. قبول دارم کمی شباهت بین قیام ملت مصر و اعتراض معترضان به نتیجه انتخابات سال 88 وجود داشت اما تفاوت آنقدر وسیع و گسترده است که چنین قیاسی، منطقی و قابل باور نیست.

 
سوال9- شما چند ماه پیش در سخنانی که در رسانه های رسمی ایران منتشر شد، اظهار کرده بودید: "اگر قرار بود یک نفر حرف بزند و بقیه بگویند چشم چرا انقلاب کردیم؟" (نقل به مضمون) چرا انقلاب کردید؟ مخاطب این سخن شما چه کسی بود؟ مناسبات کنونی که شما و دوستانتان در پی آن هستید چه فرقی با دوران حکومت پهلوی دارد؟ به نظر شما اگر در دوران مبارزات معطوف به انقلاب 57 به مردم گفته می شد که قرار است پس از رفتن حکومت پهلوی نظامی بر سر کار بیاید که در آن به جای شاه، یک روحانی و به جای قوانین مدنی، احکام الهی بر شما و نظر شما غالب باشد، باز هم پاسخ مردم همانی بود که مشاهده شد؟ اگر اینگونه است چرا خبری از این سخن در آن زمان نیست؟
 
پاسخ: سوال 9 هم شامل چند سوال است که تفکیکشان می کنم:
 
سوال (1-9): شما چند ماه پیش در سخنانی که در رسانه های رسمی ایران منتشر شد، اظهار کرده بودید: "اگر قرار بود یک نفر حرف بزند و بقیه بگویند چشم چرا انقلاب کردیم؟" (نقل به مضمون) چرا انقلاب کردید؟ مخاطب این سخن شما چه کسی بود؟
پاسخ سوال (1-9): به چند دلیل انقلاب کردیم. یکی اینکه  اینطور نباشد که یک نفر حرف بزند و بقیه بگویند چشم! دیگر اینکه فساد نباشد احکام اسلام بر مناسبات اجتماعی و سیاسی حاکم باشد، ایران از قدرتهای بین المللی مستقل باشد و رئیس حکومت ایران نوکر و دست نشانده آمریکا نباشد. مخاطب این سخن را به یاد نمی آورم ولی منظورم از این جمله اعتراض به برخی رفتارهای آقای احمدی نژاد بود که گاهی قانون شکنی می کند و انتظار دارد کسی از او حتی سوال هم نکند. ما انقلاب کرده ایم که چنین روحیه ای نباشد و البته با استفاده از ابزارهای قانونی و در چارچوب قانون، قاطع، محکم و موثر جلوی چنین روحیه ای می ایستیم.
 
سوال (2-9): تفاوت دوران کنونی با حکومت پهلوی چیست؟
پاسخ سوال (2-9): تفاوت دوران کنونی با حکومت پهلوی آنقدر وسیع و فاحش است که بخواهم شرح بدهم مثنوی صد من کاغذ می‌شود. به نظرم اگر بدون پیش داوری کتابهای تاریخی یا خاطرات رجال دوره پهلوی را مرور بفرمایید از طرح چنین سوالی، پشیمان – اگر نگویم شرمنده- می‌شوید.
 
سوال (3-9): آیا امام قبل از انقلاب و رفراندوم، گفته بودند که قصد تشکیل حکومت جمهوری اسلامی و ولایت فقیه دارند؟ چرا خبری از این سخن در آن زمان نیست؟
پاسخ سوال (3-9): اتفاقاً امام همین مفهوم را قبل از انقلاب بارها و بارها بیان کردند. آن رهبر فرزانه بارها بر اجرای احکام اسلام و ولایت فقیه تاکید داشتند. ای کاش شما بجای اینکه بفرمایید ‹‹ چرا خبری از این سخن در آن زمان نیست؟››، کمی تاریخ معاصر ایران، صحیفه امام و بخصوص اعلامیه‌ها و پیامهای آن بزرگمرد در سالهای 57 و 58 را مرور می کردید و حداقل صفحات روزنامه‌های بعد از 22 بهمن 57 را ورق می زدید... حیف!
ضمناً شما چرا بجای عبارت «انقلاب اسلامی» از عبارت ‹‹ انقلاب 57›› استفاده می کنید؟! در اسلامی بودن ماهیت قیام سال 57 شک دارید یا اینکه خجالت می‌کشید عبارت انقلاب اسلامی را بکار ببرید؟! البته من صراحتاً می‌گویم که به اسلامی بودن ماهیت  انقلاب مردم افتخار می‌کنم و برای کاهش فاصله کارکرد نظام با این ماهیت با اعتماد تلاش می‌کنم.

 

سوال10- محمدرضا پهلوی هم تمام مخالفان خود را مشتی آشوب طلب، خرابکار و اغتشاشگر وابسته به کشورهای خارجی می نامید که به دنبال بر هم زدن نظم و امنیت مملکت و جلوگیری از پیشرفت آن هستند. فرق جمهوری اسلامی با نظام شاهنشاهی در برخورد با مخالفان در چیست؟
 
پاسخ سوال 10- آیا شما باور می کنید که مردمی که در سال 57 علیه شاه به خیابانها می‌آمدند، وابسته به کشورهای خارجی بودند؟ به نظر شما کسانی که 25 بهمن در چند نقطه تهران آشوب و ناامنی ایجاد کردند از کجا خط گرفتند؟ داخل یا خارج از ایران؟
 
درباره فرق جمهوری اسلامی و رژیم شاه در برخورد با مخالفان به عنوان کسی که بیش از 4  سال از جوانی‌ام را در زندان‌های شاه گذراندم و بارها توسط ماموران ساواک شکنجه شده ام باید بگویم قابل مقایسه نیست. بدترین رفتار در برخورد با معترضان و آشوبگران در سال گذشته، به افتضاح اعزام دستگیرشدگان 18 تیر 88 به بازداشتگاه موقت کهریزک بر می گردد که البته اشتباه و جرمی بزرگ بود و ما مصرانه پیگیر مجازات عاملان و آمرانش هستیم. اما آن اشتباه، قراردادن جوانهای دستگیر شده در کنار خلافکاران حرفه‌ای در شرایط بد آب و هوایی و بدرفتاری با آنها بود که البته لکه ننگی بر پیشانی دادستانی وقت  تهران است اما این لکه ننگ را خود نظام کشف کرد و در چارچوب قانون در داخل نظام دنبال جبران و مجازات عاملان و آمران آن هستیم.
 
نمی دانم درباره سوء رفتار با بازداشت شدگان چه دروغهایی به شما گفته‌اند اما آنچه من از این ماجراهای بعضاً زشت می دانم، به حقیقت بسیار نزدیک است چرا که همکارانم در مجلس در همه بازداشتگاه‌ها با تقریباً همه بازداشت شدگان صحبت کرده‌اند. خیلی بی انصافی است که رفتار جمهوری اسلامی با مخالفان را با رفتار رژیم شاه با مخالفان مقایسه می فرمایید. برای اطلاع از نوع رفتار رژیم شاه با معترضین‌اش، پیشنهاد می‌کنم کتاب خاطرات آقای عزت شاهی یا کتاب خاطرات بنده یا دیگر زندانیان شکنجه شده در رژیم شاه را تورق بفرمایید.
 
نکته پایانی:
 
در پایان، از باب احساس وظیفه و نصیحت برادرانه یک هموطنی که سالها قبل از تولد شما کار سیاسی و اعتراض آزادی خواهانه داشته، نکته‌ای تقدیم می‌کنم: از سوالات و نظراتی که ضمن سوالات طرح فرموده بودید، چنین حس کردم که اختلاف من و شما بیشتر از اینکه سیاسی و یا بر سر انتخابات و تجمعات و این قبیل باشد، «اعتقادی» است. من معتقدم مصلحت انسان در این است که زندگی اجتماعی و فردی خود را بر اساس آموزه‌های دینی مبتنی بر وحی سامان دهد. امیدوارم شما هم چنین نظری داشته باشید و از اساس کار با هم مشکل نداشته باشیم ولی اگر اختلاف اینقدر ریشه‌ای است، به عنوان برادری که موهایش را در کار سیاسی و آزادی خواهی و عدالت طلبی سفید کرده، به شما پیشنهاد می کنم به ریشه این اختلافمان فکر کنید.
 
محمدرضای عزیز! 100 سال بعد من و شما مرده‌ایم و استخوان‌هایمان هم خاک شده است. آن روز دوست داری روحت با چه کسانی محشور و همنشین باشد؟ با مسئولان و همکاران فعلی­ت در رسانه های اروپایی ضدانقلاب؟!
 
از خداوند می خواهم همه ما را به  راه راست هدایت کند، از لغزش هایمان در گذرد و آبروی مان را در دنیا و آخرت نریزد. الهی آمین.
 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد